
آید هنوز صدایی ز کوچه ها
رفته است تاب و توانی ز کوچه ها
دارد به آسمان همه جا پخش می شود
بوی کبودی یاسی ز کوچه ها
رفته است ناله مولا درون چاه
اما هنوز نیست امانی ز کوچه ها...
نالان ملائک هفت آسمان شدند
گریان شده است خدایی ز کوچه ها
یک روز پهلوی قرآن شکسته بود
می رفت قدِّ کمانی ز کوچه ها
امروز حاجت مولا روا شده است
گریان دو چشم جدایی ز کوچه ها
زینب دوباره پرستار گشته است
تکرار گشته خاطره هایی ز کوچه ها
یک روز قتلگاه پر از نیزه می شود
انگار باز خاطره هایی ز کوچه ها...