
بیگناه گفت:ای پادشاه! مراببخش، چون به موجب خشمی که داری فقط در یک لحضه مرا
می کشی اما تو همیشه گناه کشتن مرا با خود داری.....
دوران بقا چو باد صـــحرا
بـگـــــذشـــــــت تلخی و
خوشی و زشت و زیبا بگذشـت
پنداشت ستمگر که جفا بر مــــــا
کـــــرد در گردن او
بماند و بر مـــــا بگذشــــــــت
کلام شخص بی گناه در پادشاه تاثیر گذاشت و او را بخشید.
گلستان سعدی