
يك وقت خبر مىآوردند كه در فلان جبهه، يك نفرى شبهه اى برايش پيدا شده است؛ شروع كرده است به اينكه آقا ما چرا داريم ميجنگيم؟ چه فايده دارد؟ چه، چه. اينجا اصحاب اميرالمؤمنين (ع) جلو مىافتادند، از جمله جناب عمار ياسر كه مهمترين كار را ايشان ميكرد.
يكى از دفعات عمار ياسر استدلال كرد، ببينيد چه استدلالهائى است كه انسان ميتواند هميشه اينها را به عنوان استدلالهاى زنده در دست داشته باشد. ايشان ديد يك عدهاى دچار شبهه شدهاند، خودش را رساند آنجا، سخنرانى كرد......
يكى از حرفهاى او در اين سخنرانى اين بود كه گفت: اين پرچمى كه شما در جبههى مقابل مىبينيد، اين پرچم را من در روز احد و بدر در مقابل رسول خدا ديدم زير اين پرچم، همان كسانى آن روز ايستاده بودند كه امروز هم ايستاده اند، معاويه و عمروعاص
در جنگ احد، هم معاويه، هم عمروعاص و ديگر سران بنى اميه در مقابل پيغمبر قرار داشتند، پرچم هم پرچم بنىاميه بود. گفت: اينهائى كه شما مى بينيد در زير اين پرچم، آن طرف ايستادهاند، همينها زير همين پرچم در مقابل پيغمبر ايستاده بودند و من اين را به چشم خودم ديدم. اين طرفى كه اميرالمؤمنين (ع) هست، همين پرچمى كه امروز اميرالمؤمنين دارد آن روز هم در جنگ بدر و احد بود و همين كسانى كه امروز زيرش ايستادهاند، يعنى علىبنابىطالب (ع) و يارانش، آن روز هم زير همين پرچم ايستاده بودند.
از اين علامت بهتر؟ ببينيد چه علامت خوبى است. پرچم، همان پرچم جنگ احد است، آدمها همان آدمهايند، در يك جبهه. پرچم، همان پرچم جنگ احد است، آدمها همان آدمهايند در جبههى ديگر، در جبههى مقابل. فرقش اين است كه آن روز آنها ادعا ميكردند و معترف بودند و افتخار ميكردند كه كافرند، امروز همانها زير آن پرچم ادعا ميكنند كه مسلمند و طرفدار قرآن و پيغمبرند، اما آدمها همان آدمهايند، پرچم هم همان پرچم است. خوب، اينها بصيرت است.
اينقدر كه ما عرض ميكنيم بصيرت بصيرت، يعنى اين....
بیانات رهبر معظم انقلاب در ۱۹ دی ۸۸