
امام هادى (ع) در مدينه از چنان موقعيت و محبوبيتى برخوردار بود كه فرماندار آن شهر قدرت موضعگيرى عليه آن حضرت و تحميل امرى بر او را نداشت. ولى آن حضرت بسيار سعى مىكرد تا فعاليت هايش دور از چشم عاملان حكومت باشد و تمام برنامه هايش را به صورت سرى انجام دهد.
محمد بن شرف مى گويد: همراه امامهادى (ع) در مدينه راه مىرفتم. امام (ع) فرمود: آيا تو پسر «شرف» هستى؟
عرضكردم: آرى.
آنگاه خواستم از حضرت پرسشى كنم. امام (ع) از من پيشى گرفت و فرمود: ما در حال عبور از شاهراه هستيم واين محل براى طرح سؤال مناسب نيست. (1)
در عين حال رفت و آمد هاى فراوان مردم از نقاط دور و نزديك به خانه امام (ع)، نفوذ و محبوبيت آن حضرت در ميان قشرهاى مختلف مردم از ديد عمال حكومت عباسى پنهان نبود. و همين امر سبب شد تا آنان از ناحيه امام (ع) احساس خطر كرده، وجود او را در «مدينه» به زيان حكومت بدانند.
بريحه عباسى كه حاكم و متصدى نماز «مكه» و «مدينه» بود، طى نامه اى به متوكل عباسی نوشت:
اگر تو را به حرمين (مكه و مدينه) نيازى هست، على بن محمد را از اين دو شهر بيرون كن، زيرا او مردم را به سوى خودخوانده است و گروه زيادى دعوتش راپذيرفتهاند. (۲)
بدين سبب متوكل بر آن شد كه امام هادى (ع) را از مدينه به مركز خلافت بياورد و محدوديت ها و مراقبت هاى بيشترى را در مورد وى اعمال كند.
۱ - كشف الغمة فىمعرفةالائمه، ج 3، ص 178
۲ - بحارالانوار، ج 50، ص 209
درسایه ی هادی امت، احمد محیطی اردکانی